تاثیر مهارتهای شناختی در یادگیری
شاید هنوز عباراتی مانند شناخت (Cognition)، دانش شناختی (Cognitive Science) و روانشناسی شناختی (Cognitive Psycology) چندان در میان مردم شناخته شده نباشند اما اخیرا در علوم انسانی و به ویژه روانشناسی بسیار شنیده می شوند. برخی سازمانها نیز میزان مهارتهای شناختی (Cognitive Skills) را یکی از معیارهای استخدام قرار می دهند.
شناخت چیست؟
تعاریف گوناگونی برای این واژه آورده شده است. اما همه این تعاریف مبتنی بر یک اصل هستند و آن ارتباط جهان بیرون و درون است که می تواند دامنهای از ارتباطات ساده تا پیچیده را در بر داشته باشد. مثلا میتواند تنها به نگهداری تصویری از جهان بیرون در ذهن خلاصه شود یا آنکه میتواند تجسم مسئله پیچیدهای در ذهن و پردازش آن با توجه به اطلاعات قبلی، استنباط و نتیجهگیری از آن باشد. در حالت اول، ما به طور نسبی و در سطح اندکی به شناخت رسیدهایم. اما مسلما این سطح از شناخت برای رشد انسان کافی نیست.
در واقع بر خلاف تصور عموم، شناخت تنها به خاطر سپاری تصاویر یا اطلاعات بیرونی در ذهن نیست؛ بلکه، توانایی تفکر در مورد اطلاعات جدید به دست آمده و پردازش این اطلاعات با توجه به اطلاعات قبلی است. با استفاده از دانش شناختی فرد قادر است میان اطلاعات جدید و پیشین ارتباط معنیدار ایجاد کند و در نهایت از دانش به دست آمده در جایگاه و زمان مناسب استفاده کند.
رشد شناختی چیست؟
همانطور که کودک بزرگ میشود، چیزهایی را در مورد جهان اطرافش یاد میگیرد. برای نمونه، یاد میگیرد که نمیتواند بر سطح دیوار قدم بردارد. یاد میگیرد که برای سفارش یک شکلات داغ یا پیتزا تنها زبان بدن و یا ایجاد صداهایی مانند گریه کافی نیست و باید از واژگان معنیدار برای انتقال پیام استفاده کند. چنین دانش ارزشمندی در فرایند رشد شناختی حاصل میشود که خود تحت تاثیر عوامل گوناگون ذاتی و اکتسابی است. بنابراین، میتوان گفت رشد شناختی همان رشد تفکر در طول زندگی انسان است.
تفکر دامنه وسیعی از فرایندهای ذهنی ساده تا پیچیده را در بر میگیرد. گروهی از این فعالیتهای ذهنی با رشد شناختی انسان ارتباط مستقیم دارند.
نمونههایی از فرایندهای ذهنی پایهای و نسبتا ساده:
- شناسایی اشیا، درک برخی احساسات، توانایی درک زبان و استفاده از آن در انتقال پیام که خردسالان نیز در آنها مهارت دارند،
نمونههایی از فرایندهای ذهنی پیچیده:
- قدرت استدلال، توانایی حل مسئله، قدرت تجسم، سازماندهی و برنامهریزی، ابتکار و خلاقیت
فرایندهای ذهنی پیچیده در سطح بالاتری از تفکر قرار دارند. تفاوت در میزان این تواناییهای پیچیدهتر(ابتکار وخلاقیت، توانایی استدلال، برنامهریزی…) است که موجب تفاوت میان انسانها و در نهایت تفاوت در عملکرد و سبک زندگی افراد میشود.
نگاهی به نظریات علمی در مورد رشد شناختی
رشد شناختی همواره با تغییر همراه است. این تغییرات در سنین کودکی به طور خارقالعادهای شدید است. اما با رسیدن به سنین بزرگسالی تغییرات به تدریج کمتر و نامحسوستر میشوند. تئوریها و نظریاتی که در این زمینه وجود دارند، دو دیدگاه متفاوت را نسبت به رشد شناختی مورد بررسی قرار میدهند. برخی پژوهشگران مانند روانشناس معروف حوزه شناختی، ویگوتسکی، فرایند تفکر و رشد شناختی را فرایندی پیوسته و تدریجی میدانند؛ مانند درخت افرا که در ارتفاع و سطح مقطع پیوسته در حال رشد است. ویگوتسکی معتقد است که رشد مهارتهای شناختی در انسان تحت تاثیر عوامل مختلف مانند نگرش، ارزشها، عقاید و فرهنگ است.
برخی دیگر، مانند ژان پیاژه، معتقدند که تفکر کودک به صورت ناپیوسته و مرحلهای در حال تغییر است. نظریه چهار مرحلهای رشد شناختی که توسط پیاژه مطرح شده است، به وضوح گویای چنین دیدگاهی است.
طبق این نظریه کودک در هر مرحله به سطح مشخصی از شناخت میرسد. به عنوان نمونه، کودک در چهار سالگی (در مرحله دوم رشد شناختی) تنها بر اساس آنچه میبیند استدلال میکند. مثلا، اگر یک لیوان آب را درون لیوانی بلندتر و باریکتر بریزیم، میگوید که اکنون آب بیشتری در لیوان نسبت به لیوان قبلی وجود دارد (شکل بالا). اما هنگامی که به هفت سالگی برسد دیگر تنها بر اساس مشاهدات استدلال نمیکند و میتواند مبتنی بر تفاوت دو لیوان، هماندازه بودن میزان آب آن دو را درک کند.
بیشتر بخوانید:
مقاله “چگونه مهارتهای شناختی بر موفقیت تحصیلی تاثیر میگذارد؟ آیا مهارت شناختی قابل یادگیری است؟“