شاید پیش خودتان بگویید "هوش سیال و متبلور! چه موضوع حوصله سر بر و خشکی!"

اما قبل از اینکه از صفحه بیرون بروید می خواهم این مژده را به شما بدهم که داستان این مقاله جالب تر از اسم خسته کننده ی آن است. به شما اطمینان می‌دهم چه فرزندی داشته باشید و چه نداشته باشید این مقاله برایتان هیجان انگیز خواهد بود.

احتمالا مثل خیلی های دیگر شما هم وقتی واژه "هوش" را می شنوید یاد آن شاگرد زرنگ کلاس می افتید که راه حل تمام مسائل ریاضی را می دانست، یا یاد دوستی که کتاب های زیادی خوانده است و اطلاعات عمومی و تخصصی بالایی دارد و یا حتی فرد کاریزماتیکی که در فلان همایش دیده اید و خیلی خوب صحبت می کرد. همه این ها می‌توانند مصادیقی از هوش تلقی شوند، اما در این مقاله قصد داریم که درباره نوع به خصوصی از هوش و نحوه ارتقا آن صحبت کنیم.

در این مقاله می خواهیم به شما بیاموزیم که به عنوان پدر و مادر چگونه می توانید به فرزندانتان کمک کنید تا مهارت حافظه شان را تقویت کنند. تا پایان این مقاله شگفت زده می شوید وقتی ببینید چه میزان از این تکنیک ها را به صورت ناخودآگاه استفاده می کردید یا روی شما به کار می بستند و شما حتی نمی دانستید. وقتی با خود تکنیک به صورت یک قالب آشنایی پیدا کنید، نه تنها می توانید آن را به کودکتان یاد دهید، بلکه می توانید به صورت آگاهانه برای آموزش به او به کار ببرید.


مقدمه

ریموند کَتِل و دانلد هِب دو نفر از کسانی هستند که نسبت به سنجش هوش به صورت سنتی انتقاد داشتند و به دنبال روشی بودند تا ارزیابی هوش را اصلاح کنند. حتما برایتان سوال شده که چرا؟!

به دو دلیل:

• اولاً تست های هوش "موانع فرهنگی" را در نظر نمی گیرند

یعنی چه؟

فرض کنید در سال 1340 هستیم:

کودکی در روستا زندگی می‌کند و اصلا با مفهوم "تست" آشنایی ندارد. شرط می بندم اگر یک قلم از این تست های هوش را از او بگیرید حتی نفهمد از چه صحبت می‌کنید. اما همین کودک دارای توانایی هدایت و شمارش یک گله 200 تایی گوسفند است یا در مهارت کشاورزی، آبیاری و دادن ایده های تازه برای افزایش محصول رو¬دست ندارد.

حالا برعکس، اگر بخواهیم هوش یک کودک شهری را با تستی براساس معیار های روستایی بسنجیم، احتمالا نتایج رضایت بخش نخواهند بود.

در این موقعیت ها چه کسی می‌تواند ادعا کند این کودکان از هوشمندی کمی برخوردار هستند؟

• ثانیاً تست های هوش تغییرات و آسیب های مغزی را که بر اثر بالارفتن سن و حوادث ایجاد می‌شوند، در نظر نمی گیرند

تا چه حد این داستان واقعی یا اغراق شده بود؟ واقعیتش را بخواهید نمی دانم!

با این حال مسئله ای کاملا واضح است؛ فردی به خاطر آسیب های مغزی به مدت 7-10 سال از زندگی نرمال و همسالانش دور شده است.

به نظر شما با توجه به تاریخچه ای که از زندگی این فرد برایتان گفتم آیا ممکن است یک آزمون ساده، هوش این فرد را در مقاطع مختلف زندگی اش مشخص کند؟

مشخصا خیر!

بنابراین با توجه به ایراداتی که کتل و هب به آزمون های هوشی مثل استنفورد-بینه و وکسلر داشتند، نظریه هوشی جدید خود را با دو نوع هوش سیال و متبلور پایه گذاری کردند.

هوش سیال چیست؟

هوش سیال شامل توانایی تفکر، استدلال ذهنی و حل مسئله است که کاملا مستقل از یادگیری، تجربه و تحصیلات عمل می‌کند. در واقع این نوع هوش به توانایی ذاتی فرد بستگی دارد.

بنابراین اگر شخصی قادر به حل معما و پازل است یا هنگام روبه¬رویی با مسائل راه حل های خلاقانه ارائه می‌کند، دارای هوش سیال بالایی است. در واقع این جنبه از توانایی این شخص هیچ ارتباطی با مطالعه یا دانش قبلی او ندارد.

یکی از روش‌های تشخیص هوش سیال، قابلیت انعطاف‌پذیری و سازگاری آن است؛ به این معنی که بسته به موقعیت‌های مختلف، این نوع هوش را میشود به شکل‌های مختلفی استفاده کرد.

نکته مهم اینجا است که هوش سیال و توانایی مرتبط با این نوع هوش با بالا رفتن سن کاهش می‌یابد.

هوش متبلور چیست؟

هوش متبلور شامل دانشی است که بر پایه‌ی واقعیت ها است و از یادگیری ها و تجربه های گذشته حاصل می‌شود. موقعیت هایی که نیازمند این نوع هوش هستند شامل درک مطلب متون، تست های لغت و اکثر دروس مدرسه و دانشگاهی می باشند. برعکس هوش سیال، هوش متبلور با بالا رفتن سن، یادگیری و کسب تجربیات تازه افزایش می‌یابد.

ارتباط هوش متبلور و هوش سیال

از نظر کتل مفهوم هوش عمومی ترکیبی از هوش سیال و هوش متبلوراست. اما حتما برایتان سوال شده که کدام یک از این دو نوع هوش مهم تر است و می‌تواند موفقیت ما یا کودکمان را تضمین کند.

آزمون های ریاضی یا فیزیک مدرسه را به خاطر بیاورید. به نظر شما برای موفقیت در این نوع آزمون ها هوش سیال مهم تر است یا هوش متبلور؟

واقعیت این است که در این مدل آزمون ها دانش آموزان باید بر پایه هوش سیال خود استراتژی مناسب برای حل سوال را پیدا کنند. اما هوش سیال به تنهایی کافی نیست و دانش آموزان باید این بار بر هوش متبلور خود تکیه کنند و فرمول مناسب برای حل مسئله را به خاطر بیاورند.

با این اوصاف، می‌توان گفت که این دو نوع هوش در هم تنیده اند. هوش متبلور زمانی شکل می گیرد که هوش سیال از قبل به کار گرفته شده باشد.

این به این معنی است که هنگام یادگیری توسط هوش سیال درباره مسائل و مفاهیم، تفکر و استدلال می‌کنیم. به این صورت اطلاعات به حافظه بلندمدت ما منتقل و جزئی از هوش متبلور ما می‌شود.

هوش سیال و هوش متبلور
عکس موازنه ای که یک سمت آن هوش سیال و ویژگی های آن داخل یک ستاره قرار گرفته و در سمت دیگر هوش متبلور و ویژگی های آن داخل ستاره دیگر قرار گرفته است.

چگونه می‌توان هوش عمومی را ارتقا داد؟ (افزایش هوش سیال و متبلور)

هر دو مولفه هوش عمومی، یعنی هوش سیال و هوش متبلور، در طول دوره کودکی و نوجوانی افزایش می‌یابند. اما هوش متبلور به رشد خود در بزرگسالی ادامه می‌دهد. در مقابل، بسیاری از جنبه های هوش سیال در نوجوانی اوج می‌گیرد و به تدریج از حدود 30-40 سالگی افول می‌کند.

اما سوالی که احتمالا شما را تا اینجای مقاله کشانده این است که چگونه می‌شود هوش عمومی را افزایش داد.

مشخصا می‌دانیم که هوش متبلور با آموزش و یادگیری ارتقا می‌یابد. هرچه اطلاعات و دانش خود را بالاتر ببریم، این هوش هم افزایش می‌یابد. بنابراین، اگر کودک شما در سنین مدرسه است، می‌توانید او را به خواندن درس، کتاب های غیر درسی و فراگیری مهارت های تازه تشویق کنید.

اما درباره هوش سیال باید بگوییم که در پژوهش‌های گذشته اینگونه تصور می¬شد که هر فرد با هوش سیال معینی به دنیا می آید و محیط و محرک‌ها تاثیری بر این نوع هوش ندارند. هرچند پژوهش‌های اخیر توسط جکی آو (Jacky Au) [لینک مقاله] نشان می‌دهد که با افزایش حافظه کاری، هوش سیال هم ارتقا پیدا می‌کند.

حافظه کاری یا حافظه فعال یکی از توانایی های شناختی است که اطلاعات را در لحظه حال پردازش، دستکاری و استفاده می‌کند. در حقیقت این حافظه به ما کمک می‌کند که بتوانیم بر روی یک کار متمرکز بمانیم و در عین حال نسبت به محیط اطراف خود آگاه باشیم.

به طور مثال حافظه کاری به دانش آموزان در کلاس درس کمک می‌کند تا موقع امتحان دیکته بتوانند به متنی که معلم می خواند توجه کنند و به طور هم¬زمان متن را بنویسند.

مثال دیگر این نوع حافظه توانایی دانش آموز یا دانشجویی است که به درسی که معلم آموزش می‌دهد توجه می‌کند و در همان حال جزوه می‌نویسد.

چیزی که پژوهشگران دریافتند این بود که با آموزش فرد در زمینه یک فعالیت یا تمرین مرتبط با حافظه کاری، نه تنها مهارت فرد در آن فعالیت افزایش می‌یابد، بلکه توانایی های شناختی دیگر مثل استدلال و حل مسئله (مهارت های مرتبط با هوش سیال) هم تحت تاثیر قرار می گیرند.

در مقاله‌های آینده درباره این که چگونه پویایی محیط می‌تواند مغز کودک و توانایی های شناختی او را افزایش دهد صحبت خواهیم کرد.